سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رفیق تنهایی هام

نفس دوشنبه 87/1/12 ساعت 12:0 عصر



اگه حتی بین ما فاصله یک نفسه
نفس منو بگیر
برای یکی شدن اگه مرگ من بسه
نفس منو بگیر
ای تو هم سقف عزیز ای تو هم گریهء من
گریه هم فاصله بود
گریهء آخر ما آخر بازی عشق
ختم این قائله بود

حدس گر گرفتنت در تنور هر نفس
غم نه ، اما کم که نیست
هم شب تازهء تو ترکش پرتیر عشق
سنگ سنگر هم که نیست
خوب دیروز و هنوز طرحی از من بر صلیب
روی تن پوشت بدوز
وقت عریانئ عشق با همین طرح حقیر
در حریق تن بسوز

پلک تو فاصلهء دست و کاغذ و غزل
من و عاشقانه بود
رستن از پیلهء خواب ای کلید قفل شعر
خواب شاعرانه بود

از ته چاه سکوت تا بلندای صدا
یار ما بودی عزیز
در تمام طول راه با منه عاشق ترین
هم صدا بودی عزیز

حدس رو گردون شدن از من و از راه ما
باور بی یاوری
روز انکار نفس روز میلاد تو بود
مرگ این خوش باوری
خوب دیروز و هنوز طرحی از من بر صلیب
روی تن پوشت بدوز
وقت عریانی عشق با همین طرح حقیر
در حریق تن بسوز

تو بگو غیبت دست غیبت هر چه نفس
بین ما فاصله نیست
غیبت آخر تو کوچ مرغان صدا
ختم این قائله نیست
اگه حتی بین ما فاصله یک نفسه
نفس منو بگیر
برای یکی شدن اگه مرگ من بسه
نفس منو بگیر


نوشته شده توسط: آنا محمد


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

همچو باران
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
4655


:: بازدیدهای امروز ::
2


:: بازدیدهای دیروز ::
3



:: درباره من ::

رفیق تنهایی هام

:: لینک به وبلاگ ::

رفیق تنهایی هام


:: آرشیو ::

بهار 1387
زمستان 1386



::( دوستان من لینک) ::

پژواک سکوت

:: خبرنامه ::